سلام
امروز بعد از مدتها باز دارم می نویسم
از خودم
از عشقم
راستی سال نوتون مبارک
تو این عیدی اولاش خویلی خوب بود تقریبا هر روز می دیدمش و با هم حرف می زدیم
اما این اخریاش خیلی بد شد ... رفتن مسافرت...خیلی دلم گرفته بود ... احساس می کردم به پوچی مطلق رسیدم....فقط داریوش گوش می دادمو گریه این شده بود کار هر روزم
خیلی بهش وابسته شدم
اما امروز اومدن ... خوشحالم که برگشتن .... اما دلم می خاد ببینمش ....خیلییییییییییی
تو این چند وقته هم خیلی چیزها فهمیدم ... خیلیییی
عزیزم دوستت دارم بی بهونه
سلام
بازم جای شکرش باقیه که شما همدیگرو دیدین
ما فقط تونستیم صحبت کنیم،خوش باشین،به ما هم سر بزنید خیلی خوشحال میشیم.
بازم داریوش که رفیق تنهاییه همه ی عاشقای ....
امیدوارم همیشه عاشق بمونی و هیچوقت عشقت به نفرت تبدیل نشه
خاک تو سرت کنن با این دوست داشتنت آخه بچه تو هم عاشقی
کجائی تو !!!!!!!!!!!!!؟
قرار نشد بیای اون ورا